عابد جهنمی
چهارشنبه 3 دیماه سال 1382 23:48
حضرت عیسی علی نبینا و آله از صحرایی میگذشت.در راه به صومعه یکی از راهبان رسید و با او مشغول صحبت شد جوانی که به زشتکاری معروف بود از آنجا عبور میکرد. چون پیامبر خدا و عابد را دید لرزید و از رفتن باز ماند وبا خود گفت: خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده ام . اکنون اگر پیامبر تو مرا ببیند و مرا مورد سرزنش قرار دهد چه کنم؟...